چه دست پریشانی به هم دادیم
برای دیدن شهیاد
خیابان انقلاب و یک تاکسی نارنجی کافی بود
تا به دور میدان تنت بپیچم
و ز آن برج و باروی شاهی بالابروم
من یاد شاهم که تو باشی
پریشانم
دستت را
جایی
کنار کسی
در تاکسی نارنجی جا گذاشته ام...
:: موضوعات مرتبط:
اشعار شاعران ,
,